پيام

2-دلنوشته
92/5/23

+ خاله کوچيکم 17 سالش بوده که عقد ميکنه ، دوران عقد يه روز شوهر خالم که اومده بود ديدن خالم و کنارش نشسته بود ، يهو دست خالمو ميگيره تو دستش ، خالم از خجالت قرمز ميشه! شوهر خالم ازش ميپرسه : اشکالي که نداره دستتو بگيرم ؟ خالم هم جواب ميده : نه شما هم مثل برادرم ! :-|

يار و ياور 92/5/25

*الان احيانا ميخواين بگين که هيچکي اين فيد منو نديده؟؟؟؟؟*

آره:(

ههههه چه بامزه=) ديگه اونموقع بوده

بميرم براش.... الان دختراي 7ساله اين چيزا رو مث آب خوردن بلدن

B-)

هههه چيکار کنيم ديگه مجبورم عينک بذارم که شناسايي نشم=)

آره تازه اين چيه يه چيزايي گفته.... تازه گفته اينا واست بشن تجربه ههه

ههههه آخه واسمون جالب بود خوووووووووو ... من که اونا رو نگفتم

گفتم بهش که گذاشتم:)

من همه اينا رو فوت آبم جيگر ... من خودم 3ساله که ازدواج کردم

حتما تو خ بيا وقت قبلي بگير=) شوخيدم هرچي خواستي بگو تا راهنماييت کنم... ما فداي رفيقيم

قربونت برم ... آره اتفاقا کنکور دادم ميخوام تا دکترا ادامه بدم

مهندسي رو دارم آجي دکترا رو کنکور دادم=) واسم دعا کن

نه خوب جيگر ولي به اندازه يه دکتر سرم ميشه ... کنکور دادم هاااااااااا... تو هر وقت سوالي داشتي بگو خودم بهت جوابشو ميدم اگه کمتر از يه دکتر سرم ميشد اعتراض کن !!! باشه؟

فداي تو ليلا جوووون

باشه عزيزم مطمئن باش .... همين ليلا رو که ميبيني ازم نظر خواسته تو خصوصي راهنماييش کردم اطش بپرس

نه ليلا جووووون چيه؟

نه جييييييييگر منم

قربونت برم خوشحال شدم سميه جون حتما.... شب خووووووش باي@};-

:D :D @};-